_شیما بریم ماساژ؟؟+جای خوب سراغ داری؟؟؟اخه فقط اقایون خووب ماساژ میدن هه(کاری ک همیشه بنیامین انجام میداد)_اره یه جا هست فلان خیابون کارشونم خیلی خوبه …وقت میگیرم+باشهگفت فردا بعدازظهر بیاین…حدودا ساعت 5نوبتمون بود مث اینکه فقط یه اپراتور بود …به زهرا گفتم اول تو برو بعد من میرم…بیست دقیقه بعد زهرا اومد و نوبت من شد…همزمان ک داشتم لباسمو در میاوردم زهرا اومد داخل اتاق_من میرم با مهرداد کارم داره تو تموم شدی زنگ بزن بیام+اوکی …با شورت سوتین دراز کشیده بودم…نازی اومد داخل_عزیزم شورت و سوتینتو دراردراوردم ب شکم دراز کشیده بودم،روغناشو نام برد و منم چرب ترین و بهترینشو انتخاب کردم ک ترکیب چندتا روغن بود…از کف پام شروع کرد ب ماساژ دادن ،دیگ خودتون میدونین چ لذتی داره…یه جاهایی محکم فشار میداد+آخخخخ_دردت میگیره؟؟دوس نداری؟؟+اره نمیخوام درد داشته باشم ،ملایم باشه لطفا_چشموقتی ساق پامو ماساژ میداد عضلاتم منقبض میشد انگار یه چی از وجودم داشت خارج میشد من عجیب روی پاهام حساسمکم کم رفت روی باسنم …نرمی دستاش با روغن داشت با روح و روانم بازی میکرد …خلاصه رسید ب کمر و شونه هام …_برگردرومو برگردوندم سینه های 75 نمایان شد(وزنمم 75کبلو)خیلی خجالت کشیدم …احساس کردم نگاهش متفاوته اما ترجیح دادم خونسرد باشم و چشامو ببندم و لذت ببرمسینه هامو ماساژ میداد نوکشون سیخ شده بودشکمم ماساژ داد دوباره رسید ب رونمپاهامو کمی باز کرد و کشاله های رونمو ماساژ میداد…تموم بدنمو قفل کرده بودم صدای اه و ناله ازم درنیاد…ازبس داشتم لذت میبردممیترسیدم خیس کنم ابروم بره…بعد چند دقیقه احساس کردم طریقه ماساژ دادنش سکسی شدبا خودم گفتم این همه دختر میان پیشش عادیه …زهرا چندبار اومده بوده مث اینکه…_عزیزم دوباره ب شکم بخواببرگشتم و راحت شدم چون چش تو چش ک میشدم خجالت میکشیدمدوس داشتم تموم کنه سریعنگاه ب ساعت انداختم نیم ساعت شده بود درحالی ک بیست دقیقه باید میبود…یه حجم زیاد از روغن داغ ریخت روی پاسنم شروع کرد ب ماساژ دادنکم کم دستشو میبرد کشاله رونمو ماساژ میدادانگشتشو اروم اروم میکشید رو کوسم…منم نفسمو حبس کرده بودم صدام درنیاد…سوراخ کونمو نوازش میکرد …با یه دستشم هی کوسمو ماساژ میداددیگ دست خودم نبود خییس شده بود…اون دختر داشت دیوونم میکرد…پاهامو بازتر کرد روغن مستقیم ریخت روی کوسم…داشتم دیونه میشدم دیگ با صدای بلند نفس میکشیدم…_چه تپله…شوهر داری؟؟+ارهه_خوشبحالش زنش اینقد بدنش خوبهتو همین حس بودم زبونشو روی کوسم احساس کردمکوسم داغ داااغ شده بود…ب خودم تکون دادماروم اروم زبونشو میکشید روش با زبون کوسمو ماساژ میداد…نمیدونسم لذت بردنم درسته یا نه من هیچوقت لز دوس نداشتم اما نازی کارشو خیلی خوب بلد بود…هر لحظه لیس زدناش محکم و تر با ولع میشد…چند دقیقه گذشت…_میشه بیای لبه تختبدون اینکه بهش نگاه کنم همون حالت ب شکم خودمو رسوندم لبه تخت پاهامو جمع کردم با پوزیشن داگی اما خوابیده …کوس و کونم از تخت بیرون بود روی صندلی پایین تخت نشستمث وحشیا افتاد ب جون کوسم داااشتم میییمردم از شهوت …صدام هرلحظه بلند تر میشد ،،خودمو برگردوندم دراز کشیدم ب پشت پاهامم جلوش باز کردمکل کوسمو توو دهنش کرده بووود …دقیقا مث بنیامین وقتی وحشی میشد…نگاهش نمیکردم چون دختر بود حسم کم میشدچشامو میبستم و فقط حس میگرفتمکل اتاق شده بود صدای لیسیدن و مکیدن نازی…پاهامو گذاشته بودم روی شونش …چشامو باز کردم با هم چش تو چش شدیم انگشتای پامو مالوندم ب صورتش…اما بازم من دلم ته ریش میخواست…انگشتامو کرد تووی دهنش…با عشوه و شهوت از دهنش کشیدم بیرون و انگشت شستمو ب لبش میمالوندم…اومد بالا شکممو مک میزد سرشو توو دستام گرفتم میکشیدمش بالا نمیخواستم کبود کنه…سینه هامو چنگ میزد و مک میزد …+کبود نکن شوهرم میبینه دیوونهتوجهی نمیکرد و وحشیانه میک میزددستمو برد بالا زیر بغلمو لیس میزد…تموم سینه هام و شکمم کبود شده بود…+بسس کن دیگ(درحالی ک داشت دوباره میرفت پایین)_همه جات خوردنیه دیوونم کرده+خب بسته دیگسعی کردم بشینم …پاهامو کشید سمتش دوباره شروع کرد ب خوردنصدای اووم اووم کردنش ک انگار داشت قورمه سبزی مامانشو میخوردحشریم کرد دوباره…_برای همه اینقد خوب میخوری؟؟درحالی ک زبونش روی کوسم بود گفت+نه من مال تورو دوس دارم_چراا؟؟+خوردنیه_دوس داری بازم بدم بخوری؟؟+میمیرم براش…آبتو میخوام_ابمو میخوای خوب بیارش+کلشو میخورمتموم حرفام از روی شهوتی بود ک امادگیشو نداشتمتپش قلبم شروع شد نفسام کوتاه شد…دست و پامو منقبض کرده بودم درحالی ک بدنم فقط میلرزیدابم همچنان داشت میپاشیدانگشتاشو از توی کوسم پس میزددوتا انگشتشو دراورد …سفید سفید بود از ابم کرد توو دهنش با لذت انگشتشو مک میزددیگ بهش خیره بودم چشم ازش برنمیداشتمابم مث فواره میزد بیرون قطره قطره بالای کوسمم میپاشید از شدتشدیگ کامل ارضا شده بودم …دست و پام بیی حس+عاالی بود بسهخودمو جمع و جور کردم…+میخوای ارضاشی توام؟؟(اگرم میخواست محال بود من لب ب کوسش بزنم)_من از لحظه ای ک ماساژت دادم شورتم پر اب شد …الان خیس خیس حتی شلوارمپاشدم لباسامو تنم کردم…بیشتر از حقش کارت کشیدم اما اون اصلا طرف دستگاه پز نیومد هنوز توو اتاق بود…_میشه بیای بازم؟؟+من الان نمیدونم کبودیارو چیکار کنم…بعدا فکر میکنم…خدافظتا مسیر خونه دنبال بهونه بودم ک بنیامین برای سکس طرفم نیاد …بهم زنک زد_سلام خانمم+سلام عشق من_صدبار زنگ زدم چرا جواب نمیدی قرار بود بیست دقیقه ای بری ماساژ یک و نیم ساعت شد+ببخشید عشقم دیگ طول کشید شلوغ بود_میدونی من دیوونه میشم یه ساعت نباشی و اینکه میدونی دووس ندارم دست کسی بهت بخوره اونجام نیستم توام هی اذیت کن…من ساعت 10بابلم(اخه رفته بود یه روز ماموریت)شوهرم ب شدت حساسه…(بنیامین 29سالشه،و مازندرانیه اما من اصالتا تهرانم)کلی استرس و ترس داشتم …رفتم خونه سریع دوش گرفتم …یه جاهایی از کبودی ب سیاهی رسیده بود…یا کلی لوازم ارایشی و اسپری فیکس و پودر فیکس بازم کاور نشده بود کاملبعضی جاها بهتر بود …هرکار کردم بزور تونستم تقریبا کاور کنم…اطراف رونم کبود کرده بود همش رد گاز بود …شکم و سینه ک دیگ نگم…پشیمون شده بودم عجیب…ساعت 10:30بود بنیامین رسید…بهتره ک خلاصه کنم برم سر اصل مطلب…روی مبل نشسته بودیم بعد شام…زبونمیکشید رو گردنم…یه بوسه ریز ب لباش زدم…از روو مبل پا شدم ب بهونه ای برم سمت اشپزخونهانداختم روو مبل…+بنیامین امشب نه…همچنان داشت گردن و گوشمو مک میزد بدنم فشار میداد+بنیامینم با شمامدکمه هامو شروع کرد ب باز کردن من پیراهن دکمه دار و تنگ تنم بودهمزمان بالای سینمم مک میزدصورتشو بین دستام گرفتم اوردمش روبروی صورتمتا میخواستم صحبت کنم …لبامو کرد توو دهنش…_زبونتو بده+گووش کن اول_میگم زبونتو دربیار+طبق معمول زبونمو اوردم بیرون،اینقد محکم مکمیزد احساس میکردم الان از حلقم درمیاد…_تف بدهطبق عادت باید زبونمو پر تفم میکردم ک بنیامین بخوره+میگم امشب نهه ای بااابا_ینی چی این چ طرزه حرف زدنه+خب عزیزم خسته ای توام برو استراحت کن فرداا(درحالی ک میدونستم اون کبودیا ب این زودی خوب نمیشه)با دوتا دست پیراهنمو جر داد دکمه هاش پرت شدنافتاد ب جون سینه هام از استرس یخ کرده بودم+باااشه پس پاشو بریم توو اتاقبغلمکرد گذاشتم رووتخت+بنیامین_جون دلم+خاموش کن لامپو_میخوام بدن خوشگلتو ببینم عروسکم+لطفااا_چشمبعد خوردن سینه هام سریع رفت سراغ کوسمکاره همیشگیش بود برای من (کاش بیشتر میموند روی سینم اخه گردنمو کبود کرده بود …سینمم مینداختم گردنش)تا کوسمو کرد دهنش اخ بلندی گفتمچون آزرده شده بود از مکیدنای نازنین_چیشد؟؟+جوون هیچی ادامه بدهبعد چند دقیقه:_شیما چرا کوست خییس نمیشه؟؟؟من آب خوشمزتو میخوام عشقم+میشه عزیزدلماومد روم شروع کردیم ب لب گرفتن_دوس نداری امشب؟+اگ برای فردا شب میذاشتیم بهتر بودچشامو بوسید_باشه عمرمنبعد دو دقیقه دوباره رفت پایین_من نمیتونم از کوست بگذرم ببخشیدوحشیانه مک میزد منم واقعا درد داشتم با صدای بلند اخ میگفتمیهو دیدم چراغ خواب اتاقو روشن کردوااای من …همینطور ک داشت لیس میزد چشمش خورد ب شکمم ک کرمام با تماس بدن بنیامین پاک شده بود_این چیه؟؟+چی؟؟_شکمت چیشده؟؟+هاا؟؟با سرعت رفت چراغو روشن کرد_اینا چیه رو بدنت؟؟؟+کبودیه دیگ …کارای خودته_من امشب ب شکمت فقط یه لیس زدم این کبوده شیما ینی چیسینه هات چرا اینقد کبوده؟؟(لال شده بودم میدونستم حرف بزنم صدام میلرزه)اومد نزدیکم متوجه شد با کرم کاورشون کردممن خیلی از شوهرم میترسیدم از قد و هیکلش .خیلی کوچولو بودم در برابرش …_اینا چیه شیما؟؟؟؟(در حالی ک صدای خودشم میلرزید)+اونجور تو فکر میکنی نیسیهو گوشم سوووت کشید ،صورتم شروع کرد ب سوختن.صورتم مث نبض میپرید از درداشک توی چشام جمع شده بود_چه غلطی کردییی شیماا (درحالی ک داد میزد)+بنیامین خواهش میکنم اروم باش بهت توضیح میدمدستاش میلرزید اشک از چشاش سرازیر شد_چیکار کردی لعنتی ؟ممممگگه مییشه بدنت کبود باشه ،یعنی چی؟؟تو امروز یک و نیم ساعت کدوم گوری بودی؟؟ضربه دومی ک ب صورتم خورد لب و دهنمو خونی کردمیدونسم سرخ شده صورتم_میکشمت …میکشمت امشبدستمو کشید و هولم داد سمت درب اتاق+بخدا امروز ماساژ بودم دختره این کارو کرد بخدااا قرار نبود اینجوریشه من فقط برای ماساژ رفتممشت خیییلی محکمی کبوند ب دیوار+بنیامین بخدا دختره این کارو کرد گفت ازت خوشم اومدهسرشو محکم زد ب دیوار+گوه خوردم ،میدونم اشتباه کردم ببخشید اینجورری نکن توروخدا بهت ثابت میکنم ک کار دختره بود_زنگ بزن بهش زووود باش …شیما امشب هم تورومیکشم هم خودمو…زنگ بزن…گمشو اول لباس تنت کن نبینمت…زنگ زدم ب زهرا شمارشو گرفتم_گریه نکنی چیزی بفهمه+الو نازنین_بله+شیمام امروز پیشت بودم_جوون خوردنیه مننگاهم قفل مشت بنیامین بود ک ب کف دستش میزد+فردا سالنی،؟_اره بیاا مزت هنوز زیر زبونمه خوشمزه…خوشت اومده اره؟؟فحشای بنیامین شروع شد و حمله کردنش ب گوشی ک من گوشیو قطع کردم اما مطمئن بودم نازی شنیده_خوشت اوومده؟؟؟تو داشتی با این جنده حال میکردی؟؟؟ب من فکر نکردی؟؟نمیدونستم باید چی بگم+اینجور ک فکر میکنی نیس_گووووه خورد بدن تورو کبود کرد ،گوه خورد زبونشو ب بدن تو زد،مگ نگفته بودم اینا فقط مال منه؟؟؟چطور اجازه دادی ها؟؟پرتم کرد روی تخت…(فکر میکردم اگ بدونه دختره دیگ اوکی میشه اما فقط باعث شد ب کشتنم فکر نکنه)لباس شب ک دورم گرفته بودم و باز کرددرحالی ک داشت گریه میکرد کمبربندشو از تووی کمد اوردقلبم وایساده بود من تحمل درد نداشتم تا حالا هیچوقت کتک نخورده بودم…+توروخدا اینجوری نکن با من ببخشید_تو بود و نبود منی همه چیه تو سهم منه مال منه بااید اینو بفهمی ک ماااله منی نذاری دهن کثیف کسی ب سینه و کوسی ک من با عشق میخورمش بخوره…محکم زد روی پام با کمربندخودمو جمع کردم سه چهار بار زد روی باسن و پشت رونم بی حس شده بود تنم از دردگریه میکردم پنج بار دیگ ضربه زد …درد تموموجودمو گرفت…حالم ازش بهم میخورد …_گررریه نکندهنمو از پشت گرفت با شدت کیرشو کرد توی کوسم ده برابر شد دردمپشت گردنمو گاز میگرفت همزمان اینقد محکم مکشید ب قصد کندن گوشتم …شهوت و خشونتش قاطی شده بود_مگ اون بهتر از من کوستو خورد ک همچین اجازه دادی؟؟؟چرا گذاشتی زبون بزنه بهت ؟؟کیرشو از کوسم در میاورد میکرد توو کونم و وحشیانه ترین حالت ممکنه تلمبه میزد تموم بدنم رد انگشتاش بود چنگ میکشید پوستم خونی میشددیگ از حال رفتم افتاده بودم روی تختنشست پایین تخت شروع کرد ب گریه کردن_چرا شیما باعث شدی بهت اسیب برسونم من نمیتونم ببینم اشکتو اما نمیتونمم ببینم دست کسی بهت بخوره منکه از وجودم واست مایه میذارم چرا گذاشتی این کارو کنه؟؟؟با صدای بلند هق هق میزد گریه میکرد…بزور خودمو بلند کردم رفتم طرف حموم…دووید اومد سمتم_بذار من میشورمتجیغ کشیدم از جیغای بنفش ترسناکوللللم کن(دیگ عصبی شده بودم خیلی سخت تموم شد واسم اینکه بزنتم منم زورشو نداشته باشم )محکم بغلم کرد فشارم داد_الهی بمیرم براتدوباره شروع کردم ب گریهدوشو باز کردم خودمو کمی خیس کردمزانو زد جلوی پام تک تک جاهای بدنمو میبوسید،هولش دادم رفتم بشینم روی سنگ بالای واناز پشت گرفتم کونمو میبوسیدباز رفت روی کوسم ک عجیب درد میکرد لییس میزد_این مال منه ، دیگ نمیذارم دست کسی بهش برسه دیگ حق نداری جایی بریسرشو هول دادم گفتم+گمشو عوضینشستم روی سنگ پاهامو میبوسید_تااخر عمر نوکریتو میکنم ،خودم کوس لیستم خودم خرتم خودم واست مث سگ له له میزنم تو فقط مال من باشهخلاصه شروع کرد ب شستنم …صورتم خونی بود …تموم بدنم کبود گردنم خونی …داغون بود اوضاعمتا یه مدت حبسم کرد توی خونه بدتر گیر شد و عجیبا حساسنصف سالن اون دختره بیچاررم ب اتیش کشیدنخلاصه گرفتاریای دیگحالا جای تعجب اینجاس بعضیا میان چ داستانا از شوهراشونمینویسن یا اینکه چ حال میکنن از کوس دادن زنشون…نوشته: شین