سلام دوستاناین داستانی که میخوام بهتون بگم داستان خودمه برای سال ۹۸ اردیبهشت ماه که من تازه فهمیدم باردار شدم.اسمم مهین ۱۷۲ قدم ۶۴ کیلو وزنم ساکن تهرانم.اردیبهشت ماه بود که فهمیدم باردارم باید میرفتم سونوگرافی که ببینم چند هفتمه از خواهر شوهرم (شیوا) پرسید کجا یه دکتر خوب هست یه دکتری رو معرفی کرد که آقا بود من مشکلی نداشتم شوهرمم ( علی) مشکلی نداشت قبول کردم گفتم یه وقت برای من بگیر وقت گرفت قرار شد فردا بیاد دنبالم که بریم ۹ صبح تا ۱۲ظهر بازه مطب صبح اومد دوتایی رفتیم بعد یکم نشستن نوبتمون شد رفتیم داخل.دکتر گفت بفرمایید (تقریبا ۴۰ تا ۴۵ سنش بود خوب خوشتیپ بود دکتر)بهم گفت عزیزم مانتتو در بیار دراز بکش رو تخت ببینم چخبره در آوردم خوابیدم رو تخت لباسمو کشیدم بالا تا زیر سینه هام بهم گفت شلوارتم یکم بکش پایین ببینم دختر به صورت شیوا نگاه کردم سرشو تکون داد یعنی بکش چون اولین بارم بود بلد نبودم دکتر شروع کرد به مالیدن ژل به زیر شکمم هم مالید دستگاه و گذاشت هی میچرخوند گفت چیزی معلوم نیست باید یه وقت دیگه بدم بهتون خانم کریمی گفتم چشم بلند شدم خودمو جمع و جور کردم منشی و صدا کرد گفت برای خانم کریمی برای فردا ساعت ۱ وقت بزارید شیوا چشماش گرد شد گفت مگه آقای دکتر تا ۱۲ بیشتر نیستید گفت نمیخوام منتظر بشینید پری قبول کرد برگشتیم خونه فردا شد یه دوش گرفتم منتظر شیوا موندم اومد دنبالم رفتیم در بسته بود یه زنگی داشت زدم درو باز کردن رفتیم بالا دیدم آبدارچی داره میره منشی و دکتر هستن دکتر اومد گفت خوش اومدید خوب هستید مهین جان احوال پرسی کردیم رفتیم داخل اتاق بهم گفت باید با دستگاه ترانس واژینال سونوگرافی کنی گفتم چی هست گفت باید داخل واژنتون کنم تا ببینم چجوریه گفتم خجالت میکشم گفت من دکترم که قبول کردم رو به شیوا کردگفت بفرمایید بشینید پشت میز چون صندلی همراه نبود شیوا رفت نشست پشت میز دکتر منم اومدم خم شم کتونیمو در بیارم دکتر گفت ععععع خم نشید مهین جان بزارید من دربیارم گفتم خب بزارید شیوا در بیاره گفت نه شیوا جان بشین نشستم روی تخت کتونی و از پام در آورد بعد جورابمو در آورد چشمش افتاد به لاک پام گفت اوه چه رنگ جذابی (زرشکی مات) خیلی بهتون میاد سکسی کرده ما که تو شوک بودیم از حرفای دکتر گفت شیوا جان دوستتونن گفتم نه خواهر شوهرمه گفت اوه اوه غیرتی نشی دارم از زن داداشت تعریف میکنم خندیدیم میخواستم از تخت بیام پایین شلوارم بکشم پایین نذاشت گفت کف پات کثیف میشه گلم دراز بکش من در بیارم خوابیدم دکممو باز کردم از کمر شلوار گرفت گفت باسنتو بلند کن شلوار از زیرت در بیاد گفت من عاشق رنگ مشکی ام شورت خوش رنگی داری منم گفتم بله مشکی دوست دارم دیگه پایین تنم لخت بود رفت سمت شیوا گفت متاهلی شیوا گفت بله گفت پس یه ویدیو آموزشی براتون پلی کنم تا من کارم تموم شه ویدیو رو که گذاشت من صفحه مانیتور نمیدیدم بعدا فهمیدم (فیلم پورن ) شیوا گفت مطمئنی آموزشی آقای دکتر دکتر گفت نگاه کن دیگه شیوا جان پری ساکت شد دکتر منشی و صدا زد در گوشش یه چیزی گفت منشی رفت . اومد سمت من دستکش پوشید روان کننده رو آورد گفت مهین جان پاتو جمع کن بعد باز کن باز کردم ژل ریخت رو دستش شروع کرد مالیدن به کصم با یه دستشم انگشتای پامو گرفته بود بعد گفت فایده نداره تنگی دستگاه بزارم اذیت میشی شیوا ام لپتاب و بسته بود به ما نگاه میکرد گفتم خب دکتر چیکار باید کنم گفت کی سکس داشتی گفتم یک ماه میشه شایدم بیشتر که زنگ مطب به صدا در اومد منشی بود دکتر به شیوا گفت میشه بی زحمت درو باز کنید و بیرون منتظر بمونید گفت بله رفت دیدم منشی اومد داخل اتاق منو من کرد دکتر گفت بده بهم دیدم وای کاندم از ترس نمیتونستم چیزی بگم گذاشتش رو میز و منشی رفت بیرون بهم گفت خب دراز بکش ببینم ژل و ریخت تو دستش شروع کرد انگشت کردن ضربان قلبم داشت میرفت بالا نفسام تند شد دکترم کاملا اینارو میدونست بهم گفت سکس از پشت داشتی گفتم بله دوبار گفت خیلی بده. از پشت ولی خب مردا میمیرن براش گفتم بله درد داره دوباره دستشو چرب کرد ولی اینبار انگشتشو داخل واژنم نکرد مالید به سوراخ کونم خودمو کشیدم بالا گفتم چی کار میکنید نیازه مگه این کار گفت بله فرو کرد تو کونم انگشتشو یه آی بلند گفتم صدا رفت بیرون شیوا در زد اومد تو گفتم خوبم دکتر گفت بیرون منتظر باشید بازم رفت من که کاملا داغ شده بودم دیگه ناله میکردم دکتر گفت خوشت اومده بزرگترش کنیم شهوت دهنمو بسته بود نمیتونستم صحبت کنم چندتا بوسه روی پام زد شروع کرد لیسیدن پام انگشتام میلیسید بلند شد بهم گفت بشین پیراهنمو در آورد سوتینمم همینطور بوسه میزد به گردنم گفت وقت نداریم شیوا بیرونه شلوار شو کشید پایین یه کیر ۱۵ ، ۱۶ سانتی ولی کلفت کاندم کشید رو کیرش منو کشید جلو تر شروع کرد به کردن کصم داشتم از شهوت میمردم بعد از یک ربع آبش اومد ولو شد رو صندلی از منم معذرت خواهی کرد لباسمو پوشیدم سونوگرافی ام انداخت برای تایم بعد .پایاننوشته: Mahin
3