سلامسحر هستم۳۲ سالمهقدم بلنده ، تقریبا لاغرم و سبزهاین خاطره مربوط به دو سال پیش هستتا قبل از اون مشروب خورده بودم ولی با دختر ، رابطه هم داشتم ولی روز (دخترم سکس کامل نداشتم)خونه دوستم سارا بودم قرار شد با علی دوست ساراو رضا دوست من بریم بیرونعلی و رضا باهم دوست بودن و علی واسطه دوستی ما بود۴ ماه از دوستیمون میگذشت در حد لب قبلش رابطه داشتیمرفتیم دور زدیم حرف زدیم شام خوردیم بعدش یه جای خلوت مشروب خوردیم تو ماشیناز پیک سوم دیگه من کاملا مست بودمرضا سیگارش رو گذاشت گوشه لبم که شهوتی شدمسرم رو گذاشتم روی شونه شلب گرفتیمسارا و علی هم داشتن لب میگرفتنمن و علی خیلی مست بودیمسارا و رضا کمترفرداش سارا گفت علی دیشب گفت خونه اجاره کنیم رضا از خداش بود منم که مست بودم گفتم یه شب که هزار شب نمیشهخانواده سارا مسافرت بودن منم که گفته بودم میرم پیش سارا و با خیال راحت میتونستیم شب بمونیموقتی رسیدیم خونه من و رضا رفتیم تو اتاقسارا و علی رفتن داروخانهخوابیدم رو تخت رضا اومد لباسامو درآوردشورتم خیس خیس بودکلی سینه هام و گردن و گوشمو خوردکسم که خیلی خیس بود رو حسابی لیسیدکیرش رو که درآورد گفتم من دخترم نکنی توشپاهامو انداخت دور کمرش و کیرش رو گذاشت روی کسمبا دستاش سینه هامو میمالید و کیرش رو روی کسم میمالیدبعد از چند دقیقه ارضا شدیم و کنارم خوابیدسرم رو گذاشتم روی سینه شاتاق تاریکهیکل مردونهخواب تا صبح تو بغل همه اون چیزی بود که میخواستمتا صبح چند بار دیگه سکس کردیمصبحش که از خواب بیدار شدیم مستی از سرم پریده بود ولی لذت سکس شب رو یادم بودبعد از اون چند بار شب پیش هم خوابیدیم و سکس کردیم ولی هیچکدوم اندازه اون سکس اول تو مستی حال ندادنوشته: سحر
3