اسمم فرزاده اهل یکی ازشهرهای جنوب آذربایجان غربی هستم دراصل ساکرم ولی گهگاهی کون میدم امابیشتر به پسرای غیر شهر خودم.اسفند97بود برای یه کاری باماشین شخصی رفتم شهر …تقریبا زود رسیدم تاکارام رو تموم کنم ظهرشد خواستم برم یه جایی چیزی بخورم وراه بیفتم چون راهمم دور بود.خواستم حرکت کنم دیدم یکی از لاستیکام پنچره ای داد بااین عجله ودم ظهری کجا درستش کنم؟گرسنگی یادم رفت یه آدرسو بهم دادن که اونجا پنچرگیری زیاد داره حتما یکیشون الان مغازه است.آدرسو رفتم پیداش کردم بیشترمغازه ها لاستیک فروشی وپنچرگیری ولی ازشانس بدم بسته بودن تااینکه یکیشو پیدا کردم باز بود رفتم داخل اوستا میخاست لباس عوض کنه بره ناهار.یه پیرهن یکسری مخصوص کارای مکانیکی تنش بود زیپشو کشیده بود پایین درش بیاره لباس بپوشه بره منزل منو دید باخوشرویی قبول کرد ماشینو بردم داخل ومشغول کاراش شد.ازوقتی که چشمم بهش افتاد مات ومبهوت نگاش میکردم زیپ لباس کارشو تا نیمه کشیده بودوزیرش فقط شورت ورکابی تنش بود.قلمبگی کیرش از زیر شورت کاملابه چشم میومد فک کنم اونم متوجه شده بود که من دارم کیرشو نگاه میکنم.یهو پرسید:اهل …ی؟بله. چطور مگه؟ ازپلاک ماشینت فهمیدم.یادش بخیرپارسال اونجابودم بهشتیه واسه خودش عجب تکه هایی هم داره نازوباحال.جدی؟ پس اومدی؟آره بااجازت یکیو تور کردم حسابی بهم حال داد.همونطوری که مشغول کاربود واسم تعریف میکرد که چطوری پسره رو کرده کیرشم کم کم تکون میخورد وشق میشد.منو میگی دیگه حرفاشو میشنیدم ولی دریغ ازفهمیدن یه حرفش.روکیرش زوم کرده بودمو حسابی توفکر بودم.یهو گفتم:حالا میخای دوباره همون حال رو تجربه کنی؟گفت اگه باشه که عالی میشه ولی فک نکنم پیدا بشه.منم منتظریه فرصت بودم دستمو رو کیرش کشیدم وگفتم:اگه بخای من هستم.باکمال میل حاضرم بهت کون بدم.برق چشاش پرید باتکون دادن سرش موافقت کرد و راهنماییم کرد داخل یه اتاقک نایلونی که ته مغازه برای استراحت درست کرده بود.کرکره مغازه رو داد پایین واومد تو اتاقک بدون اینکه منتظرحرفش بشم زیپشو کامل کشیدمو کیرشو گذاشتم دهنم نیم خیزبود گرم ولزج تو دهنم شق شد حدود17سانت وکلفت خودشم 28-29سالی میشد.گفت که شلوارمو پایین بکشم وروی حصیر چرکی وروغنی کف اتاقک زانو بزنم وقمبل کنم…اووووووووووووففففففففففف الان که یادم میاد کونم وزوز میکنه.آروم وباحوصله یه تف گنده روسوراخم کرد کیرشم که ساک زده بودم حسابی توکف بودم وحشری کیرشو روسوراخم گذاشت ویواش یواش فشار داد.دردش زیاد بود ولی به لذتش می ارزید یواش یواش تموم کیرشو جاکرد واییییییی چقدر باحال بود وقتی تموم سنگینیش رومن بود وکیرش تاخایه توکونم بود.شروع کرد تلمبه زدن راحت20دقیقه تلمبه زد برخورد خایه هاش باکونم حسابی صدا میکرد کیرش حسابی جاباز کرده بود ومثل جنده ها زیرش آه واوه میکردم.آبمو میخوری یا بریزم توش ؟اونقدرتو حال خودم بودم التماسش کردم کیرشو درنیاره آبشو همونجا خالی کنه.تموم که شد ازم تشکر کرد دعوتم کرد هروقت راهم افتادبه شهرشون برم پیشش منم باکمال میل قبول کردم.نوشته: فرزاد
3
