(این داستان زیاده و اگ حوصله ندارینخون)کامپیوترو خاموش کردم و رفتم تو تلگرام همینجوری واسه خودم گشت میزدم دیدم پی ام اومد پی ام رو وا کردم_سلام خوبی؟امیرم+سلام عزیزم ممنون تو خوبی چیکارا میکنی؟_بخوبیت.توام اردو میای؟+اره چطور؟_اخه خیلی باحالی باتو تو اردو خوش میگذره+ممنون نظر لطفته من برم بیام._باشه،فلاگوشیو گذاشتم تو جیبم رفتم وسایلامو جمع کنم برای اردو استخر+مامان حوله من کو؟_سر قبر بابات تو کمده دیه بگرد الهی کور شی ک حوله ب اون بزرگی رو نمیبینیرفتم سراغ کمد ک حوله رو پیدا کردم گذاشتمش تو کیفم،رفتم سمت در ک تو آیینه ب خودم نگا کردم چیزی کم نداشتم از بچگی ورزش میرفتم بدنم کاملا سیکس پک داشت ی قیافه ساده و ب خاطر بلوغ دماغم گنده تر شده بود موهای لخت سیاه ک همیشه حالت بهش میدادم درکل بد نبودمبعداز جمع کردن وسایل مورد نیاز دوباره گوشیو وا کردم تو اینستا چرخ میزدم ک دیدم باز امیر پی ام داد._آرتین میدونی امیرحسین راجبت چی میگفت؟+ن_میگف سر کلاس در اوردی نشون ب همه دادی کیر بزرگی داری+اره راست میگه ک چی؟_هیچ زشت نی تو کلاس نشون دادن؟+ن مگ چشه از این کارا زیاد کردیم ما تو مدرسه_باشه داداش بریم بخابیم صبح بتونیم بلند شیم واسه اردو+باشه شبخوش_شب شیکگوشیو زدم شارژ و خوابیدم. حدود ساعتای 7 بیدار شدم مسواک زدم کیفم رو ورداشتم رفتم سر کوچه ک همه جمع میشدن برا اتوبوسبا یکی از دوستای صمیم سوار اتوبوس شدیم و مثل همیشه رفتیم ته اوتوبوس ک بساط آهنگ خونیو رقص و اینجور چیزا داشتیمحدود نیم ساعت ب اسگول بازیه بچه ها نگا میکردم ک اتوبوس وایساد. نشون از اون میداد ک رسیدیم و باید پیاده شیمرفتیم سمت در های استخر و بعداز حرف ها و کصشر های معاون اجازه دادن وارد شیملباسم رو در اوردم مایو تنم کردم رفتم سمت یکی از دوش ها ک یکم دوش بگیرمتا وارد اتاقک های اونجا شدم امیر پشت سرم اومد_ببخشید همه جا پر بود گفتم بیام اینجا تا تو دوش بگیریزیر لب ی اشکال نداره گفتم شروع کردم دوش گرفتنچند دقیقه بعد ی لحظه ب بدن امیر نگا کردم دیدم چ بدن دخترونه ای دارهپوست سفید،چشمای ابی،لب های دخترونه شکل و رنگ صورتی،ی کون بزرگ ک خیلی وقتا شنیده بودم از دوستام ک تو کف کون امیر بودنولی من چون پسری نبودم با کوچیک تر از خودم بخام گی کنم هیچ فکر بدی راجبش نکردم اخه امیر 2 سال کوچیک تر از من بودعادتم بود همیشه تو استخر اولش برم صونا بخاررفتم سمت صونا درو باز کردم وارد شدم دیدم کسی جز خودم نیتا اومدم دراز بکشیم اونجا امیر درو وا کرد اومد پیشماز این ک کسی هرجا برم دونبالم بیاد اعصابم خورد میشه خاطره همون اخم کردم امیرم متوجه اعصبانیتم شدچشامو بستم بعداز 2 دقیقه امیر گف_میخای ماساژت بدم+ن_چرا؟+حشری میشم_بشو کسی اینجا نیس ک+بشم برا تو بد میشه اگ کسی بیاد تو فکر میکنه داشتم با تو کاری میکردم_ولشون کن کسی حالا حالا نمیادمنم بدم نیومده بود اینو بکنم ولی تردید داشتم هنوزقبول کردم ک ماساژ بده و طبق پیش بینیم تا ماساژ داد شق کردم+امیر بسه بلند شو کیرم شکست_اوووف ارتین چ کیر بزرگی داری چند سانته؟+18 سانتی میشه_خوشبحالت مال من کوچیکه ببینهمون موقع شورتشو کشید پائین ک چ عرض کنم قد ی نخود داشتگفتم خوب حالا بسه بکش بالا دیدم هیچی نداریاز این حرفم ناراحت شد خواصتم از دلش در بیارم رفتم سمتش بغلش کردم ک باز حشری شدم ولی هی تو دلم میگفتم ارتین بچس بیخیالامیر خودشو لوص تر کرد لپشو بوس کردم رفتم بیرون از صونا ک امیرم پشتم اومد بازرفتیم با بچه ها اب بازی میکردیم شروع کرده بودیم کشتی گرفتن ک امیر گف با من کشتی میگیری. قبول کردم شروع کردیم کشتی گرفتن ک رفتم پشتش بلند کردنی ک بزنمش تو اب با دستش کیرمو گرفت. از کارش خوشم اومد در گوشش گفتم بیا صونا پشت منرفتم صمت صونا بخار خوشبختانه کسی نبود امیرم اومد.تا وارد شد بغلش کردم و شروع کردم بوسیدن لباش اونم ک بدش نیومد بدون هیچ حرفی همراهی کردمن هیچ وقت سکس با دختر نداشتم ولی پسر زیاد کردملبشو گاز میگرفتم ک اروم ناله میکردشرتمو کشیدم پایین گفتم بخورش ک سریع قبول کرد و سرشو کرد دهنش چون بزرگ و کلفت بود فقط ی کمشو میتونست تو دهنش کنه و مشخص بود بلد نیس چون دندون میزدکیرمو کشیدم بیرون از دهنش گفتم بسه بخاب ب پشت.اونم حرفمو گوش کرد و خوابید منم شرتشو کشیدم پایین چون تو اب بودیم قبلش دیه نیاز ب تف نبود گذاشتم لا پاش شروع کردم تلمبه زدن ک یهو یکی از مسئول های استخر درو…این داستان ادامه داردنوشته: artin.sh
2