تور کردن کیر تو کلاب

سلام من یه دختر 22 ساله م، تاحالا رابطه نداشتم و این صرفا زاده ی تخیلاتمهکلافه بودم…دردسر های کوچیک و بزرگ بی اهمیت تو محیط کار از اول هفته حسابی خسته م کرده بود…روزمره گی هم، این روزا بی انگیزه و و کرختم کرده بوددلم هیجان میخواست…یکم ژانر دراما…میخواستم حس کنم پمپاژ آدرنالینو تو مغزم…مثل متن اون آهنگه که میگهI wanna feel the chemicals burn in my bloodstream…جفت و جور نشد با رفقا بریم، خیلیم حوصله شونو نداشتم البته…پس تنها رفتم…رفتم یکی از کلاب های جوون پسند پاریس…نه که از سن من گذشته باشه ولی خب یکم زیادی تینیجری بود…موزیکاش و حال و هواش…اما منم دلم همینو میخواست…یکم دیوونگی…تینیج بازی :)یه گوشه یه میز خالی دیدم کهیکم دور تر از هیاهو بود…رفتم نشستم…از کوکتلم یه لبی تر کردم و سیگارمو روشن کردم…لباس خیلی سکسی نپوشیده بودم…چون مجبور بودم از سرکار یه راست بیام…ولی باز اوکی بود تیپم…البته امیدوار بودم اوکی باشم وپشیمون نشم از عوض نکردن…نشسته بودم تو کنج خودم و با نگاهم که حالا یکم خمار شده بود همه رو وارسی میکردم…دلم یه دختر باز خوش گذرون واسه یه شب میخواست…خسته شده بودم از مردای شسته رفته ی محیط کار…دلم یه پلیر میخواست…یکی که میدونه چی میخواد از یه دختر و میدونه چیا میتونه بده بهش :)یه دونه باتجربه ش، مث مستر کریستین گری…البته نه اونقد خشن…دیگه همه دخترا میدونن صدا مهمه…هیچی بیشتر از یه صدای بم سکسی نیست حتی سیکس پک! خخمنم که از وقتی که مهاجرت کردم دیوونه لهجه فرانسوی مردایی میشدم که سعی داشتن باهام انگلیسی حرف بزنن…اون موقع هنوز داشتم یاد میگرفتم…یه موقع هایی هم از عمد انگلیسی حرف میزدم تا لهجه شونو بشنوم…لهجه ی فرانسوی فوق العاده سکسیه برای من…یه مرد که این لهجه رو داره حتی با ظاهر متوسط میتونست راحت تحریکم کنه!هه بالاخره هرکی یه نقطه ضعفی داره :)…خلاصه من نشسته بودم اونجا و منتظر بودم…یکم گذشت و داشتم تردید پیدا میکردم که برگردم خونه یا بازم بمونم…که…دیدمش…همون اول یه دلشوره کوچیک تو دلم…جذاب بود…حداقل برای من :)همون ترکیب تو ذهنم!..جاکت چرمی، تیشرت سفید تنگ زیرش و جین آبی!ترکیب سکسی اون پسر فرانسویه تو فیلم بی وفا…همونی که تو فیلم صرفا دیالوگ میگفت من آبم میومد! :)))موهای مشکی پرپشت داشت و لبای درشت گرفتنی با یه بینی استخونی عقابی،یکم زلفش بلند بود ومیفتاد جلو پیشونی و چشماش و هی میزدشون عقبهیکلش معمولی بود…نه خیلی عضلانی بود…نه لاغر نه چاق…متوسط بود…به نظر یکم مست میومد…تنها نشسته بود با لیوانش بازی میکرد…معلوم بود تو مود پارتی کردن نیست، گفتم ببینم شاید تو مود چیز دیگه باشه :)رفتم جلو و دیدم خیلی خوب برخورد میکنه…عین یه جنتلمن پاریسی :)…یکم حرف زدیم و مشروب خوردیم…واسه امتحان خرامان خرامان بردمش دستشویی کلاب…هردومون گرم الکل بودیم…چشاش یکمی خمار بود و تر شده بود که جذاب ترش میکرد…تکیه داد به دیوار…نگامو یکم قفل کردم تو چشاش و آروم لبامو بردم نزدیک صورتش…حرکتامو میپایید…منتظر بود لباشو بگیرم…صورتشو آورده بود جلو…اما من آروم لبامو نیمه باز گذاشتم رو خط آرواره ش…بعد آروم رفتم سمت گردنش…لبامو گذاشتم روی گردنش بدون حرکت…خیلی آروم شروع کردم مکیدن…داغی نفسمو حس میکرد و دستاشو دورم محکم کرد…چشماشو بسته بود…سرمو بالا آوردم و لبامو گذاشتم رو لباش…نفس عمیقی کشید و لبمو با اشتیاق میخورد…دستشو میکشید تو موهام، روی گونه و گوشم…بعد سریع منو گرفت و تکیه داد به دیوار…با لباش محکم گردنمو میمکید…گردنم میسوخت ولی لای پاهام داغ میشد…یه پامو بالا گرفت و پایین تنه شو چسبوند بهم…همینطور که عشق بازی میکردیم آروم آروم پایین تنه شو میمالید بهم…سرشو آورد پایین…نوک زبونشو از روی لباس میزد به نوک سینه هام…و با چشاش که حالا برق شیطنت داشت بهم نگاه میکرد…حس کردم یه پوزخند زد…پسر نایس و مودب فرانسوی یه ربع پیش حالا چقد سکسی و شیطون شده بود…همینجور که پایین تنه شو میمالید حس کردم سر کیرش بالا اومده و یکم سفت شده…لای پاهام حسابی داغ شده بود و آبم داشت میومد…پامو رها کرد…میخواست بلوزمو دربیاره که متوقفش کردمو گفتم بیاد خونه م…توی امتحان قبول شده بود :)))دم کلاب یه تاکسی گرفتیم…یه راست رفتیم اتاق خوابم…نور رو کم کردم…لباسامونو آروم آروم درآوردیم…کمی موی مشکلی روی سینه هاش داشت…سینه هاش فراخ و خوش فرم بود و کمی بدنش برنزه بود…اومد روم، فرانسوی که زمزمه میکردمن دیوونه میشدم…اونم فهمیده بود و بیشتر اینکارو میکرد…نوک سینه هامو محکم میمکید، میسوخت، اون پایین بیشتر ملتهب میشد!..آه و ناله هام بلند شده بود…لعنتی بهترین لبای دنیا رو داشت…لباشو با دندونام گاز گرفتم…یه آخ آروم خیلی سکسی گفت…دوس داشتم صدای نفسهای سنگین شو بشنوم…دوس داشتم با اون صدای بمش آروم برام آه و ناله کنه…اومدم روش…چشمامو قفل نگاهش کردم و آروم آروم اومدم پایین…نوک سینه هاشو یکم خوردم و اومدم پایین تر…کیرش حسابی راست شده بود…لبامو خیلی نزدیک کیرش بردم…نفس های داغم میخورد بهش…لبامو آروم میزدم بهش و جدا میکردم…اخم کوچیکی کرد و پاهاشو آروم مالید به دشک،بی طاقت شده بود :)آروم شروع کردم بوسیدنش…زبون میزدم به نوکش…یه دفعه کردمش تو دهنم و بالا پایین کردم…صدای آه های سنگین سکسیش بلند شد…یکم دیگه بلند شد نشست…موهامو گرفته بود وسرمو یکم به کیرش فشار میداد و منم براش میخوردم…چشماشو بسته بود و سرشو بالا گرفته بود، آروم به فرانسوی زمزمه میکرد :آره آره بخورش دختر…زبونمو از پایین تا بالای کیرش میکشیدم…و دستمو دورش بالا پایین میکردم…یکم بعد بلند شدم…چشماشو باز کرد…دراز کشیدم روز تخت و اومد روم…این دفعه با اشتیاق خیلی بیشتر لبامو گردنمو میخورد…آروم رفت پایین…منم پاشدم نشستم…موهای قشنگشو تو چنگم گرفتم و از بالا، لعنتی…از بالا این بهترین منظره دنیا بود!..پاهامو محکم گرفته بودو زبونشو میکشید بین لبهای کسم…خط کسم ملتهب و قرمز بود…خیس خیس…زبونشو مدام میکشید اون وسط و من به خودم اومدم دیدم سرمو عقب بردمو دارم داد میزنم…کلیتوریسمو یکم فشار میداد و لبای کسمو میبوسید، زبونشو فرو میکرد تو سوراخ واژنم و شصت شو میکشید رو کلیتوریس…ملحفه های تختمو شدیدا چنگ میزدم، لعنتی میخواست رسما منو بکشه :))فک کردم خوبه که صاحب خونه مسافرته!خسته و نفس زنان خودمو انداختم رو تخت…اونم اومد کنارم من محکم لباشو خوردم…دوباره اومد روم، کیرشو آروم میکشید روی کشاله ران و اطراف کسم…کم کم بردش سمت کسم…کیرشو میکشید رو خط کسم…دوباره به نفس نفس افتاده بودم و آه میکشیدم…پوزخند کثیفی زده بود و نگام میکرد…گفت بگو که میخوای…گفتم زودباش…کیرشو نزدیک واژن کرده بود اما تو نمیکرد، دوباره گفت بگو میخوای بکنمت…نگاش کردم…با هیکل برنزه و موهاش که بهم ریخته بود، من رو تخت ولو بودم و اون پایین تخت وایساده بود و یکی از پاهامو بالا نگه داشته بود…چشماش کثیف و حریص شده بود و کل این منظره خیلی سکسی ترش کرده بود…با ناله گفتم آره بکن توش لعنتی…با آه های سنگین اون و ناله های من…کیر داغشو آروم کرد تو کس تنگ و داغ و خیسم…شروع کرد تلنبه زدن و سرو صدای هردومون بلند شده بود…اومد روم خوابیدو تو بغلم، تلنبه میزدو گردنمو میخورد…منم لبامو به شونه ها و گردنش میکشیدم…اون تو بغلم بود و دستام دور کمرش، نفس های داغش میخورد به گردنم کیرشو به کلیتوریس نزدیک کرده بودو محکم تر میکرد…منم ناخونامو میکشیدم به کمرش و ناله میکردم…لعنتی دیگه برام هیچ انرژی نذاشته بود :)…تا فردا صبح تو بغل هم بیهوش بودیم…صبح که پاشدم نبود…گوشیمو نگاه کردم دیدم شمارشو تو گوشیم زده، تکست داده بود :شب عالی ای بود و چشم انتظار شبای این مدلی درآینده هستم، مقسی. ?دوست تو، ژان.درست مث یه جنتلمن… :)نوشته: Xo