سلام .من لیلا هستم . ۴۷ سالمه . پوستم برنزه هست . قدم ۱۸۰ و سینه هام ۷۵ و کون برجسته ای دارم . لاغرم (وزنم مناسبه )صورت معمولی دارم .وضع مالی شوهرم خوب بود و من خیلی به خودم می رسیدم تا اینکه ۲ سال پیش ورشکست شد .وضع مالی ما خیلی بد شده بود . منم تصمیم گرفتم برم کار کنم .یکروز توی خیابون یکی از دوستام به نام نگین رو دیدم . توی بچگی باهم همکلاس بودیم و تا حالا باهم دوست بودیم . اون با یک مرد خرپول ولی پیر ازدواج کرده بود که فهمیدم مرده . و کلی پول به نگین و دوتا پسری که داشت رسیده .منم داستانم رو براش تعریف کردم و اونم بهم پیشنهاد داد تا برم خونه ی اون ها کار کنم . ( کارگر قبلی رو اخراج کرده بود )اولین روزی که رفتم خونه ی نگین . نگاه های پسر کوچیکش رو احساس می کردم ( دوتا پسر داره . یکی فراز ۱۶ ساله و یکی رضا ۲۵ ساله )فراز همش بهم نگاه می کرد . منم چون نگین گفته بود یک لباس راحت پوشیده بودم . ( یک شلوار جین با یک پیراهن آسین کوتاه )اول فکر کردم می خواد ببینه کارم چطوره ولی بعدش فهمیدم چشمش به کون و کوس من هست . موقع چایی نگین منو صدا زد که بیام چایی بخورم . فراز روبروی من نشسته بود . و فهمیدم که داره کیرش رو قایم می کنه . شق کرده بود و دستش روی کیرش بود .بعد از چایی نگین و رضا بلند شدن تا برن بیرون . و من فکر می کردم وقتی نگین بوده فراز شق کرده وقتی نباش چیکار می کنه .خلاصه رفتم توی آشپزخونه و زمین رو تمیز می کردم . که فراز اومد پشتم و با دستش کونم رو گرفت و گفت : لیلا خانم چند سالته ؟منم برگشتم و یک سیلی بهش زدم .اونم گفت : وا … چقدر ناز داری ؟ … یعنی نمی خوای به من بدی ؟خفه شو عوضی .پس چرا انقدر به کیرم نگاه می کردی؟بعد شلوارش رو کشید پایین .از خواب پریدم . توی اتاق فراز بودم .فراز کنار من روی تخت خواب بود و پتو روی هردومون بود . آروم پتو رو کنار زدم دیدم لختم و هیچی تنم نیست .ساعت ۲:۳۰ شب بود . تا اومدم بلند شم. فراز سینه ام رو گرفت و گفت : جنده خانم بخواب … چقدر آه و ناله می کردی ؟ … ادای تنگ هارو در میاری .بعد شروع کرد به خوردن سینه هام . بعد از چند دقیقه شکمم رو بوسید و اومو سراغ لبم . حسابی ازم لب گرفت و زبونش رو به زبونم می زد .واقعا بهم حال می داد . ولی می گفتم : نکن .… ولم کن .… جیغ میزنما .…همین موقع یک صدایی اومد . اونم سریع بلند شد و گفت : برو توی کمد … مامان اومد .گفتم : نگین مگه خونه نبود .اونم خندید و گفت : نگین وقتی بیرون با رضا بیرون میره . دیگه برنمی گرده .منظورش رو نفهمیدم ولی لباسام رو جمع کردم و رفتم توی کمد .ساعت حدودا ۳ بود که از اتاق رفتم بیرون و رفتم اتاق خودم . ( چون شوهرم چند شب رفته بود پیش برادرش من اونجا می خوابیدم )خیلی بهم حال داده بود . حشری شده بودم . نمیدونم چی شده بود که من از اتاق اون سر درآورده بودم .صبح پاشدم و رفتم تا صبحانه آماده کنم.ساعت ۷ بود که فراز از پشت چسبید بهم گفتم : ولم کنگفت : اه … مثل اینکه دوباره باید بی حس کنمت .تازه فهمیدم که چی شد که لخت روی تخت بودم .آروم دستش رو از روی شکمم برد لای پاهام و کوسم رو گرفت .یک اه اروم کشیدم .همین موقع بود که صدای نگین اومد . فراز منو ول کرد . و رفت .ساعت ۱۰ بود که بعد از کلی کلنجاد یکی توی وجودم بهم گفت که فراز می تونه حسابی بهت حال بده . رفتم توی توالت و با تیغ همه ی موهای کوسم رو زدم . مثل ستاره برق می زد .بعد کلی به خودم عطر زدم و رفتم توی اتاق فراز . ( اصلا برام مهم نبود که نگین ببینه چون میدونستم نگین با رضا رابطه داره . امروز صبح از اتاق رضا در حالی که شورت و سوتینش توی دستش بود و روبدوشامبر رو بسته بود اومد بیرون .فراز سریع گفت: میدونستم میای تا جرت بدم .من رو گرفت و شروع کردیم به لب گرفتم . دوباره زبونش رو درآورد تا بکنه توی دهنم ولی خودم زبونم رو درآوردم و زبون هامون رو به هم می زدیم .اروم پیرهنم رو درآورد . هیچی زیرش نداشتم . دوتا سینه هام رو گرفت و شروع کرد به خوردن . گاز می گرفت و می خورد . بعد نشست روی تخت و من رو روی زمین نشوند بعد کیرش رو درآورد و گفت : بخور .منم دستم رو دورش حلقه کردم و شروع کردم به خوردن کیرش بعد دستم رو با اب دهنم خیس کردم و براش مالوندم . دوباره براش ساک زدم که یک لحظه احساس کردم دهنم از یک مایعی پر شد . بعد اون رو تف کردم . فراز همچنان نشسته بود . شلوارم رو درآوردم ( شورت نداشتم ) گفت : وای قربون اون کوست برم که موهاش رو زدی .من بهش امون ندادم و نشستم روش . کیرش رفت توی کوسم . بعد دوتا پام رو دوطرفش گذاشتم و شروع کردم به بالا پایین کردن . هر بار کیرش تا نوک کوسم میومد و بعد تا ته می رفت داخل . بعد با حرکت دستش بهم نشون داد که دیگه بالا و پایین نکنمبعد زیرم خود ش تلمبه می زد . و من ناله می کردم.( داشتم لذت می بردم کلی توی فکر این بودم که اون ۱۶ سالشه و من ۴۷ . این درسته ؟ هربار می خواستم تمومش کنم . ولی نمی تونستم . داشتم لذت می بردم . )۵ دقیقه تلمبه زد . بعد بند شدم اونم من رو انداخت روی تخت و پاهام رو گرفت و کشید به سمت لبه ی تخت . بعد دوتا مچم رو گرفت و شروع کرد به خوردن تک تک انگشت هام . کف پام رو میلیسید . بعد اوگد روی ساق و رون هام . بعد رفت سراغ کوسم . چلچله ام رو می بوسید و میلیسید . همه جای کوسم رو بوس میکرد . بالا ی چلچله که الان مو نداشت رو لیس می زد و گاز می گرفت . بعد دوباره شروع کرد به خوردن کوسم و انگشت می کرد . جیغ می زدم .کیرش رو درآورد و محکم کرد تو . انگار دنیا رو بهم دادن . یک لب محکم ازم گرفت و گفت : هیس … لعنتی چقدر ناله می کنی .سرعتش رو زیاد کرد . انقدر کرد تا اینکه ارضا شدم .بعد من رو بلند کرد و انداخت روی مبل و کونم رو لیس میزد . معقدم رو لیسید و کرد توی معقدم حدود ۵ دقیقه کرد و ابش رو خالی کرد .نوشته: لیلا